معنی التهاب قرنیه

حل جدول

التهاب قرنیه

عارضه ای در چشم


قرنیه

قسمتی از چشم


التهاب

برافروختگی

لغت نامه دهخدا

قرنیه

قرنیه. [ق َ ی َ / ی ِ] (معرب، اِ) رجوع به پرده شود.


التهاب

التهاب. [اِ ت ِ] (ع مص) افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). افروخته شدن. (غیاث اللغات). افروخته شدن. (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش. (مؤید الفضلاء):
اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل
کش ز آب دیده افزون میگردد التهاب.
مسعود سعد.
ترا کی بود چون چراغ التهاب
که از خود پری همچو قندیل از آب.
سعدی.

فرهنگ معین

قرنیه

(قَ یِّ) [ع. قرنیه] (اِ.) لایه شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد.

فرهنگ عمید

قرنیه

بخشی از پردۀ صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و کاملاً شفاف است و نور را به‌سهولت از خود عبور می‌دهد،


التهاب

افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختن،
[مجاز] برافروختگی، خشم،
(پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن،

فرهنگ فارسی هوشیار

قرنیه

قسمتی از پرده صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و شفاف است

فارسی به عربی

التهاب

اضطراب، التهاب، تاجج، غلیان


التهاب حنجره

التهاب الحنجره


التهاب معده

التهاب معوی

عربی به فارسی

التهاب

اماس , التهاب , شعله ور سازی , احتراق

مترادف و متضاد زبان فارسی

التهاب

برافروختگی، سوز، سوزش، اضطراب

فارسی به آلمانی

التهاب

Beule (f), Kochen, Schwären (m), Sieden

معادل ابجد

التهاب قرنیه

804

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری